سرنوشت شگفتانگیز ویل کامپیوتر!
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۱۶۴۶۲
به گزارش "ورزش سه" ویل استیل که از زمان حضورش در اکتبر گذشته در رنس شکست نخورده بود، بار دیگر در مقابل PSG ثابت کرد که یک استعداد واقعی در حرفه مربیگری است. او در 30 سالگی، جوانترین مربی در پنج لیگ معتبر اروپا است. یک بشقاب پرنده که با سوخت رویاهایش از جایی دور به عالم فوتبال سفر کرده است. شروع سفرنامهی او توسط بازی فوتبال منیجر نگاشته شد اما پایان این داستان که شبیه افسانههاست، برای سالیان دراز باز خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وقتی فالورین بالوگون، گل تساوی تیمش مقابل پاریسنژرمن را در نود و پنجمین دقیقه مسابقه به ثمر رساند، فقط به یک چیز فکر میکرد و آن، به اشتراک گذاشتن شادی خود با ویل استیل، سرمربی سی ساله تیمش بود.
الکسیس فلیپس، ستاره 23 ساله رنس در مورد او میگوید: "من فکر نمی کنم بازیکنی در مقابل ویل باشد یا کسی که او را دوست نداشته باشد. همه او را دوست دارند، شیوه هدایت تیم را دوست دارند. این نشان می دهد که او مربی خوبی است. او برادر است، بین شغلش به عنوان مربی با شخصیت اصلیاش دیواری نیست، قبلاً دستیار بود و با او صحبت می کردید و میخنیدید الان هم که سرمربی است همین طور است. او تغییر نکرده است. اما اگر اشتباه نکنم دوست ندارد به او بگویند مربی!"
این روحیه به ویژه در برابر گروه استخوان بندی شده کریستوف گالتیه در روز یکشنبه قابل مشاهده بود. پس از این که این تساوی در آخرین ثانیه به دست آمد، سرمربی تیم رنس همانطور که معمولا دوست دارد، اتفاقات بازی را در زمین چمن و مقابل بازیکنان و هوادارانش توضیح میدهد. خبرنگار به او میگوید مربیانی که می خواهند پاریس را در خانه از طریق سبک بازی اذیت کنند، شناخته شده هستند. کسانی که واقعا تلاش کرده اند، بسیار نادرتر هستند. چه در گفتار و چه در رفتار. استیل در پاسخ به این سوال به میکروفون پرایم ویدیو لبخند زد و همچنان روی عملکرد و نیاز به نتیجه بازی بعدی تمرکز داشت: «در پاریس امتیاز گرفتن خوب است، اما اگر چهارشنبه مقابل لوریان پیروز نشدی، فایده زیادی ندارد».
تا الان حال تیم رنس با او خوب بوده است. اسکار گارسیا جاهطلب بود اما به اندازه کافی برنده نبود. زمانی که رهبران رنس تصمیم گرفتند با سرمربی اسپانیایی قطع همکاری کنند، رنس پانزدهم بود و ویل استیل به عنوان سرمربی موقت تنها تا جام جهانی انتخاب شده بود. در آن زمان استفان دومانت اولویت بیشتری داشت. اما مدیران رنس به سرعت نظر خود را تغییر دادند. حتی اگر این تغییر نظر و اعتماد دائمی به ویل استیل به معنای پرداخت 25000 یورو برای هر بازی نشستن او روی نیمکت باشد، زیرا استیل هنوز مدرک حرفه ای یوفا را ندارد. مدرکی که برای نشستن روی نیمکتی در این سطح لازم است.
* ویدیو گیمی که همه چیز را عوض کرد
مسیر زندگی ویل استیل، دورگه انگلیسی - بلژیکی با بازی فوتبال منیجر زیر و رو شد: "من هرگز فکر نمی کردم که بازی فوتبال منیجر روی حرفه من در زندگی واقعی تأثیر بگذارد، اما با فکر کردن به آن، به وضوح تاثیر آن را میبینم. به عنوان یک کودک، من در این بازی غرق بودم و احتمالاً شعله ای در من شعله ور شد که هنوز روی نیمکت می سوزد. راستش من وقتی کوچکتر بودم وسواس زیادی به این بازی داشتم. با برادرم در کامپیوتر خانواده دیوانه وار آن را بازی می کردیم. هیچ چیز بهتری نبود. به یاد میآورم زمانی که در سینت ترویدن بودم (اولین موقعیت رسمی او در یک باشگاه حرفهای، بهعنوان آنالیزور)، همزمان با کارم در Football Manager بازی میکردم."
شماره 10 سابق که قید فوتبال واقعی را زد تا در انگلیس برای مربی شدن به کالج برود، علاقه مند به تاکتیک و طرفدار سر الکس فرگوسن بود. به اذعان خودش، این بازی به او اجازه داد تا پیام هایش را بهتر منتقل کند و ایده هایش را در دسترس قرار دهد. ایدههایی که متعدد و متنوع هستند، همانطور که همه کسانی که با او کار کردند، از یانیک فررا که شروع کار او را در سنت تروند راهاندازی کرد تا لوکا السنر یا اسکار گارسیا بر آن تاکید دارند.
به طور خلاصه ویل استیل یک رویا را زندگی می کند. نام او قبلاً فراتر از مرزهای فرانسه طنین انداز شده است، در بلژیک و انگلستان که به پادشاهی مربیان شیک تبدیل شده است. او در یک کنفرانس مطبوعاتی در روز سهشنبه خندید و گفت: "من خیلی عادی زندگی میکنم. حافظه تلفن من در روزهای اخیر بیش از حد پر شده است، زیرا از سراسر جهان تماسها و پیامهایی دریافت کردهام، کمی دیوانهکننده بود. شبکه های اجتماعی من منفجر شده بودند. مردمی از سنگال، مالی، انگلیس، اما اگر در دو بازی بعدی شکست بخوریم، من بیشترین نقش را خواهم داشت، بنابراین به خوبی از واقعیت دنیای فوتبال آگاه هستم. من فقط می خواهم روی بازی تمرکز کنم."
او خوب عمل می کند. مهمتر از همه، استیل می خواهد به شیوه خودش به اثبات و زندگی افسانهای خود ادامه دهد. او که هوادار وستهم است، اعتراف می کند که شیفته اسلاون بیلیچ بوده است. او یادآور شد: "به عنوان یک مربی، شما باید شخصیت خود را حفظ کنید: وقتی ما جوانتر بودیم، به دیدن وستهم، باشگاه مورد علاقه خود رفتیم. این تیم اسلاون بیلیچ بود، با دیمیتری پایت. بیلیچ یک چهره جذاب است. او قد بلند و کاریزماتیک است. اما او هم دیوانه است. یک مربی باید قدری از جنون هم داشته باشد. دیوانه کننده، مبتکر و کاملاً با طراوت. برای من هنوز هم کنجکاویبرانگیز است."
منبع: ورزش 3
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۱۶۴۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
در رختکن محو صحبتهای مسی میشدم
به گزارش "ورزش سه"، بدون شک، در سطح بین المللی، لیونل مسی و خوان سباستین ورون دو نفر از بزرگترین افراد تاریخ فوتبال آرژانتین هستند. اولی، اسطوره بارسلونا و برنده هشت توپ طلا و دومی، با دوران موفق در پارما، لاتزیو، اینترمیلان، منچستر یونایتد و چلسی.
هر دو در تیم ملی آرژانتین در جام جهانی ۲۰۱۰ همبازی بودند و در آن زمان لئو برای اولین بار کاپیتان تیم ملی شد. او پس از این دوره موفق توانست به یکی از بزرگترین بازیکنان فوتبال جهان تبدیل شود.
ورون که خود در سال ۲۰۰۲ کاپیتان تیم ملی بود در مصاحبهای در مورد همبازی شدنش با مسی صحبت کرد. او گفت:«لئو در مقطعی به مشکل خورد. این طبیعی است. دیهگو(مارادونا) لئو را برای کاپیتانی تیم انتخاب کرد، درحالیکه گزینههای دیگری بودند که از او باتجربهتر بودند.
تغییر او مرا شگفتزده نمیکند. در زمانی که او برای بارسلونا میدرخشید من با خوشحالی میدیدم که او به حقش رسیده است.
من او را بیشتر بهعنوان یک قهرمان و رهبر میدیدم. در طول سالها شما باید این نقش را بازی کنید و او این کار را به خوبی انجام داد.
بعد از اینکه توانست نقش خود را بهعنوان کاپیتان پیدا کند علاوهبر زمین در رختکن هم درخشان بود. من به صحبتهای او در رختکن گوش میدادم و محو نظراتش میشدم. برای همین در سالهای آینده که کارهای شگفتانگیزتری انجام داد از شرایطش تعجب نکردم. میدانستم که به آنجا خواهد رسید.»